چرا این همه عجله؟
احسان دری-روزنامهنگار
یکی از تغییرات عمده در لایحه بودجه ۱۴۰۱ نسبت به بودجه ۱۴۰۰ حذف ارز ترجیحی است.
دولت قصد دارد از منابع حاصل از آزادسازی دلار دولتی مبلغ یارانه نقدی را افزایش دهد.
دوشنبه قبل محسن رضایی معاون اقتصادی رئیس جمهور مقابل دوربین خبرنگاران ظاهر شد و خبر داد یارانهها از اول دی ماه دو برابر خواهد شد. رضایی گفت قرار بود یارانهها از سال آینده افزایش پیدا کند اما رئیس جمهور تاکید دارد یارانه نقدی از دی ماه افزایش یابد.
معلوم نیست عجله و اصرار دولت خصوصا شخص رئیس جمهور برای افزایش یارانه نقدی چیست. نیت دولت افزایش قدرت خرید جامعه است یا کسب محبوبیت و مقبولیت اما در هر حال بهتر است به هشدارهای اهالی اقتصاد توجه کند و تذکرات را سرسری نگیرد. هشدارهایی که دولت دهم جدی نگرفت و با اجرای معیوب طرح هدفمندی یارانه خشت اول را کج نهاد. دولت دهم در حالی قانون هدفمندی یارانهها را به اجرا گذاشت که وضع کشور از نظر تحریم، فروش نفت و ثبات اقتصادی به مراتب بهتر از الان بود.
دولت فعلی ابتدای راه است، هنوز نتیجه مذاکرات مشخص نیست، نشانهای از ثبات در بازار دیده نمیشود و نرخ ارز با هر نسیم سیاسی دستخوش تغییر میشود. تشخیص اینکه فضا برای اجرای فاز تازه هدفمندی یارانهها مناسب نیست مشکل بنظر نمیرسد. در کشور نسبت به حذف آنی ارز دولتی نگرانی شدید وجود دارد اما ظاهرا گوش شنوایی در دولت نیست.
دولت پیرامون تصمیم خود (حذف ارز دولتی و افزایش یارانه نقدی) چند جلسه تخصصی با اقتصاددانان برگزار کرده است؟ نظر چند اقتصاددان کاربلد را جویا شده است؟ چند ساعت پیرامون برنامه اقتصادی خود مطالعه و کار کارشناسی انجام داده است؟ واقعا این همه عجله برای چیست؟
خبر دو برابر شدن یارانهها شاید برای بخشی از مردم خصوصا طبقات ضعیف که زیر فشار گرانی کلافه شدهاند جذاب باشد اما اولین آسیب از اجرای بد طرحهای اقتصادی متوجه همین طبقات متوسط و پایین است. اتفاقی که در طرح هدفمندی رخ داد و امروز دیگر یارانه نقدی در زندگی ایرانیها تاثیر مثبتی ندارد.
آیا طرح فعلی هدفمندی یارانه که یازده سال از عمر اجرای آن میگذرد توانسته فاصله طبقاتی را در کشور کاهش دهد؟ توانسته قدرت خرید طبقه متوسط و ضعیف جامعه را تقویت کند؟ توانسته فاصله ندار با دارا را کوتاهتر کند؟ روبروی ما یک کارنامه یازده ساله به نام یارانه نقدی قرار دارد که با نگاه به این کارنامه میتوانیم ببینیم کارنامه چندان موفقی نیست. وقتی این تجربه گرانبها اما تلخ را داریم چرا از آن استفاده نکنیم. چرا مجددا راهی را برویم که تردید فراوانی نسبت به درست بودن آن وجود دارد.
از دولت انتظار میرود در اجرای تصمیمات مهمی که تاثیر مستقیمی بر معیشت و سفره مردم دارد بیشتر تامل کند، همه زوایای کار را در نظر بگیرد، از ظرفیت اقتصاددانان کشور چه آنان که در داخل و چه خارج از کشور بوده بیشتر مشورت بگیرد. تصمیمات عجولانه آنهم در این سطح میتواند نتایج ناخوشایند و وحشتناکی داشته باشد.
در روزهای اخیر همچنین خبری پیرامون افزایش نرخ بنزین در دو جزیره قشم و کیش منتشر شد که باعث غافلگیری و نگرانی جامعه شد. جامعه اخیرا نسبت به تصمیمات اقتصادی دولتها حساس شده و دلیل حساسیت تجربه قبلی آنان است. مردم تاثیر این تصمیمات را بر زندگی خود لمس کردهاند.
دولت میتواند از تجارب کشورهای موفق استفاده کند، ببیند آنها در بحرانها برای اقتصادشان چه تصمیماتی گرفتهاند، اگر در جایی طرح یارانه نقدی موفق به اجرا درآمده ببیند شکل اجرای آنان چگونه بوده است. از تجارب ناموفق کشورها برای پیشگیری از تصمیمات اشتباه کمک بگیرید.